پری ها ، دلنوشته های یک دختر دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران
|
|
دیروز با استاد زاویه دید گپ و گفتی داشتم از همه جا و همه چیز حرف زدیم داشت می گفت که سرکار نمی رفته و الان چند روزه میره سرکار. گفتم بابا خوش به حالتون شما اصلا کار هم می کنید ؟ گفت تازه کجاشو دیدی من هفته اول و میام اداره تا 15 اسفند بعدش نمیام تا اخر سیزده سال جدید گفتم بابا ای ول به این اداره تون . کسی نمیگه چرا نمیایید؟ گفت: نه . رئیسمون از ما جیم زن تره ( یعنی بیشتر غیبت می کنه ) بعدش یه خاطره هم تعریف کرد، که یه روز برف می باره استاد حوصله اش نمی گیره بره اداره ، همکارش هم نمی ره ، متعاقباً رییسشون هم نمی ره . از قضا می زنه رییس کل می ره بخش اینا بازدید و هیچکس نبوده !!! بعدا از استاد می پرسن چرا نیومده بودی اداره ؟ میگه حوصله نداشتم .!!! رییس به استاد میگه چرا گفتی حوصله نداشتم، میگفتی مریض بودم . استاد هم میگه چرا دروغ بگم ، خب حوصله نداشتم . کلی به این خاطره اش خندیدم و اینکه عجب شغلی ، البته برام توضیح داد که بخش اونها ارباب رجوع نداره و کارشون بیشتر تحقیقاتی و حضور در جلسات هستش و سختی خودشو داره و گفت سختی کار بهشون میخوره !!! و من هم چقدر باور کردم. داشتم می خندیدم که گفت مزاحم کارت نباشم، من هم گفتم: نه ، فعلا بیکارم . استاد زاویه دید هم گفت : ما لابه لای بیکاری کار میکنیم ، شما لابه لای کارتون بیکارید. به این میگن زاویه دید . من تا حالا از این زاویه به قضیه کار کردن من و استاد فکر نکرده بودم خلاصه که بعد از چند دقیقه صحبت همکار عجولش اومد تا با استاد کار رو تعطیل کنند حالا برام جالب شده شما لابه لای بیکاری کار میکنید یا مثل من لابه لای کارتون بیکارید؟!!
برچسبها: برف غیبت اداره کار بیکاری [ سه شنبه 5 اسفند 1399
] [ ] [ پری ها ]
|
[ سایت پول یابی : کارآفرینی , کسب درآمد خانگی , بازاریابی ] [ Weblog Themes By : poolyabi]
| |