پری ها ، دلنوشته های یک دختر
دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران 
نويسندگان

سلام دخترای گل و ریحان

تو خونه نشستم، یک روز معمولی در ماه رمضان است هوا کم کم داره گرم میشه ولی هنوز خنک است آدم لذت می بره این هوای تمیز خوب بهاری رو استشمام می کنه ، خدایا متشکرم. تو این افکار خوب بودم که باز زلزله چند شب قبل و ویروس کرونا یادم اومد که ما رو خونه نشین کرده .

وای که چقدر از خونه نشینی و سکون بدم میاد دلم میخاد توی این هوای خوب بزنم بیرون . آخ که دلم چقدر هوای سفر داره . سفر به جاهای خوش آب و هوا . از حق هم نگذریم هیج کجای سرزمینم نیست که خوش آب و هوا نباشه. هر جاش یه زیبایی خاصی داره ،

از کوه های سر سبز شمال بگیر تا کویر بی همتا با آسمان پر از ستاره و شهاب، تا آبی بیکران خلیج فارس تا باغهای بهارنارنج. اینو که گفتم یاد سفر به شیراز با برو بچه های پایه سفر افتادم . چه روزی بود اون روز یک هویی گفتیم بریم سفر . هیچکی مخالفت نکرد .

ظاهرا کار و زندگی ندارن تا سوت سفر رو می زنی همه برپا میشن و آماده رفتن. منم که کلا پایه همه نوع سفر هستم، از سفر دریای و هوایی و زمینی . ولی زمینی بیشتر حال میده البته این سفر چون مسافتش طولانی بود گفتیم با هواپیما بریم ولی از اونجایی که ما همیشه در لحظه تصمیم می گیریم

هواپیمایی با ما مچ نبود و بلیط برای شیراز نداشت!!!! ما هم که عجول، کلا از منتظر موندن برای انجام کاری که تصمیشو گرفتیم فرار میکنیم. تصمیم گرفتیم بلیط اتوبوس بگیریم و برگشت و با هواپیما بیاییم. مثل این قاضی دادگاهها هستن که وقتی حکمی صادر میکنند

اون چکششونو به نشانه پایان تصمیم گرفته شده می کوبن، ما هم چکشو تصمیم گرفته شده رفتن با اتوبوس و زدیم و مثل کولی ها بارو بندیلمون انداختیم روی دوشمون و پیش به سوی ترمینال. نگم براتون از 15 ساعت توی اتوبوس بودن و خبرهای بد گاه به گاه من .

برای نگه داشتن اتوبوس برای دستشویی.زبان درازی یعنی وقتی به دوستام میگفتم یه خبر بد... مثل شخصیت گلام توی کارتون گالیور . من می دونم الان دستشویی پیدا نمیشه . و شلیک خنده بچه ها به قیافه من که عاجزانه بهشون نگاه میکردم ، تا رسیدیم به شیراز .

راننده اتوبوس فکر کنم هیچوقت چهره من یادش نمیره از بس که ملتمسانه ازش میخواستم جایی نگه داره. به اینجای تصورم که رسیدم کلی خندیدم  و انگار که دوباره رفتم سفر و توی راه شیراز هستم. میخواستم بگم درسته ما در شرایط فعلی امکان سفر رفتن نداریم

ولی می توانیم هر چیزی که دوست داریم و تصور کنیم. و درخونه بشینیم و به جاهایی که دوست داریم سفرکنیم . امروز من با اتوبوس تا پشت درهای شیراز رفتم، شاید اون روز برام خیلی سخت گذشت ولی الان که بهش فکر کردم ناخودآگاه لبختد روی لبهام آورد.

 همیشه اتفاقاتی که برامون می افتن  شاید اون لحظه ناخوشایند باشند یا باعث بشه فکر کنیم مسیر سفر بهمون خوش نگذشته ، ولی در آینده واقعا حس خوبی به ادم میده وحتی باعث خنده میشه .

 

 



نظرات شما عزیزان:

اعظم
ساعت21:12---23 ارديبهشت 1399
عالیی . یادش بخیررر. منم بردی به اون دوران. بازارچه ، حموم ، باغهای سرسبزش، فالوده شیرازی، غذاهای خوشمزش ، ادمای خونگرمش، مساجدش، شب زیبای و خاطره انگیز حافظیه فالش ،درویشی که برامون فال گرفت .چه دنیای عجیبی بود.... تخت جمشید . نقش رستمو سهراب . مگه داریم این حجم از خاطره . شیراز برای من دنیای دیگه ای بود

دوستدار پری ها
ساعت21:27---20 ارديبهشت 1399

سلام
وای چه متن جالبی . واقعا قشنگ بود . مخصوصا اون قسمت: من میدونم کارمون تمومه من میدونم.
من کلا آدم سفری نیستم بر عکس شما. ولی حسودیم شد دوستای همبشه پایه سفر داری . راستی اونا کار و زندگی ندارند چه بیکارن با یک سوت میان
از نوشته ات لذت بردم کلی هم خندیدم
ممنون



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: تصور , سفر , کرونا , ماه رمضان , شیراز, بهارنارنج , گالیور, طبیعت
[ شنبه 20 ارديبهشت 1399 ] [ ] [ پری ها ]
.: Weblog Themes By موفقیت , انگیزه و علاقه در کسب درآمد :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ پری ها، ویژه دختران و زنان ایران زمین خوش آمدید
لینک های مفید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 325
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 344
بازدید ماه : 325
بازدید کل : 8384
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1