پری ها ، دلنوشته های یک دختر

پری ها ، دلنوشته های یک دختر
دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران 
نويسندگان

 

گاهی در زمان حال خاطراتی برای ما رقم میخورد که شاید در اون لحظه برای ما خوشایند نباشند باعث ناراحتی و غم و یا حتی عصبانیت ما بشوند، ولی در آینده چه بسا به اون خاطره بخندیم که ای بابا چرا من اینجا ناراحت شدم.

اینکه خیلی خنده دار بود و یا چرا من عصبانی شدم اینکه خیلی جالب بود .یادمه در سفر برگشت از شیراز با هواپیما برگشتیم بماند که کلی توی فرودگاه شیراز به خاطر تأخیر پرواز معطل شدیم از بس به خاطر اون وقفه عصبانی شدیم

که رفتیم گیت و کلی غر زدیم و ابراز ناراحتی کردیم که چرا این همه آدمو این همه وقت معطل کردن .بعد از چهار ساعت اعلام کردن که هواپیما آماده پروازه و ما بار و بندیلامونو جمع کردیم که بریم سوار هواپیما بشیم و به قول معروف بپریم .

خلاصه اینکه سوار شدیم و روی صندلی هامون مستقر شدیم و اداب آموزش قبل از پرواز: بستن کمربند ،استفاده از ماسک تنفس و نشان دادن درهای خروجی هواهپیما توسط مهماندار انجام شد. همینکه هواپیما حرکت کرد و خلبان محترم تیک آف و انجام دادند

انگار یه چیزی از اعماق وجود من کنده شد و از ته معده ام با شدت هر چه تمام به سمت بالا هجوم آورد گوشام کیپ شد و انگار هواپیما یه وزنه سنگین شد روی قفسه سینه ام تنها کاری که کردم زدم به پهلوی دوستم که کنارم بود

و داشت با یکی دیگه از بچه ها حرف می زد،حواسش به من نبود. برگشت نگاهم کرد گفت: هان چیه ؟ انگار از یک کنفرانس مهم خبری کشوندمش بیرون ، گفتم حالم بده انگار میخوام بالا بیارم هول کرد و به جای اینکه از پشتی صندلی جلوش یه پاکت به من بده یهو برگشت

سمت دوستانمون و گفت بچه ها یه پاکت بدید پری حالش داره بهم میخوره . کمتر از دو دقیقه کلی پاکت بود که به سمت صندلی ما دست به دست رسید. بماند که گلاب به روتون من حالم بهم خورد و کمی بهتر شدم .

اون موقع که حالم بد بود کلی خجالت کشیدم چون کل هواپیما فهمیدند که من حالم بده و تا یک ربع از صندلی های جلویی و پشت سرمون صدا می زدند که حال دوستتون خوب شد؟ و دوستای نامرد من فقط می خندیدن

اون خاطره برای من اون روز خیلی ناراحت کننده و تقریبا باعث خجالتم شد . ولی بعدها که یادش می افتادم فقط می خندیدم و دوستان من که اینجا حقشونه بهشون بگم خل و چل ، تمام مدت پرواز ادای من و در می آوردن و می خندیدن

خلاصه که باعث شادی روان مسافرای پرواز شیراز تهران شدیم . اما یه سری از خاطرات که به نظرمون در آینده فوق العاده زیبا ،شیرین و به یاد موندنی میشوند  چه بسا در آینده اونقدر تلخ می شوند که مزه زهرش و میتونیم روی زبان حس کنیم.

به قول دوستم درکنار عزیزانی باشی که بعدها ممکنه دیگر کنارت نباشند و با دیدن عکسشون غممون بگیره و یا عاشق کسی بشویم که بعدها ممکنه دیگر در زندگی ما وجود نداشته باشند. دیدن مکانی ، شنیدن موزیکی ، عطر گلی

یا هر چیزه دیگه ای که در زمان خودش باعث خوشحالی و شعف ما از در کنار بودن شخصی بوده در آینده ممکنه یادآوریشون دردناک باشند .


باید یاد بگیریم تا وقتی از عشق و علاقه کسی مطمئن نشدیم با اون خاطره ای نسازیم چرا که تاوان خاطرات ، جنون و درد جانکاه است.

خاطرات خیلی عجیب هستند
گاهی اوقات می خندم به روزهایی که گریه کردم
و گاهی گریه می کنم به یاد روزهایی که می خندیدم 

 



نظرات شما عزیزان:

دوستدار پری ها
ساعت8:37---7 خرداد 1399

سلام
خیلی از عکس های آلبومم رو زیاد دوست ندارم ببینم ، اتفاقا اون زمانی که این عکس ها را می گرفتم خیلی شاد بودم ولی الان که اونها رو می بینم دلم می گیره و یا با دیدن برخی از عکس ها غم و درد بزرگی به سراغ آدم میاد
با این دیدگاه موافقم چیزی که امروز باعث ناراحتی و درد است چه بسا که فردا موجب شادی و خنده شود و بر عکس اون هم صادق است.



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: خاطره تلخ خاطره شیرین خنده گریه عشق
[ سه شنبه 6 خرداد 1399 ] [ ] [ پری ها ]
.: Weblog Themes By موفقیت , انگیزه و علاقه در کسب درآمد :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ پری ها، ویژه دختران و زنان ایران زمین خوش آمدید
لینک های مفید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 214
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 233
بازدید ماه : 214
بازدید کل : 8273
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1